نشانگرها( Indicators)

نکته مهم: علیرغم علاقه شدید معامله گران وجذابیت ظاهری نشانگرها هیچ نشانگری به تنهایی آینده بازار رانشان نمی‌دهند.

ولی تلفیق این نشانگرها با تحلیلهای الیوت ،الگوهای هارمونیک وفیبوناچی از نتایج خوبی برخوردار خواهد بود.

بجزنشانگرهای موجود در نرم افزار متاتریدر تحلیلگران نیز می توانند نشانگر مورد علاقه خود را تهیه و یادرخود برنامه کد نویسی وطراحی کنند ومورد استفاده قرار دهند .

انواع نشانگراها

  1. نشانگرهایی که روند را نشان می‌دهند.
  2. نشانگرهایی که نقاط اشباع بازار رانشان می‌دهند.(کاربردی جهت تلفیق با تکنیکهای دیگر)
  3. نشانگرهایی که حجم معاملات را نشان می دهند .

برای دسترسی به نشانگرها درنرم افزار متاتریدر مسیر زیر را طی می کنیم:

Insert—indicators

Trend

Oscillators

Volums

در این مبحث بصورت اجمالی به تعدادی از نشانگرهای کاربردی اشاره می‌کنیم:

روند Trend

میانگین متحرک Moving average

در بین معامله گران میانگین متحرک یکی از پر طرفدارترین نشانگرها می‌باشد.باتوجه به تجربیات معامله گران روشهای متفاوتی برای استفاده وجود دارد.

میانگین متحرک، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشند. میانگین متحرک به عنوان نشانگری که روند رانشان می دهد شناخته می شوند اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران بیشتر بر روی خاصیت حمایت و مقاومت آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.

انجام محاسبه میانگین های متحرک

از آنجا که محاسبه میانگین متحرک از تغییرات قیمت به دست می آید، تابعی از قیمت و روند بازار می‌باشد و به لحاظ ساختاری برای پیش بینی آینده قیمت همیشه مقداری از روند عقب تر می باشد. نحوه محاسبه میانگین متحرک بسته به فرمول آن متفاوت است. ساده ترین شیوه محاسبه، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) می باشد. این میانگین متحرک از آخرین تغییرات قیمت داده می پذیرد. به علت اینکه در بازارارز یا بازارهای دیگر تمامی تغییرات قیمتی (تیک چارت) را نداریم برای سهولت محاسبه از قیمت بسته شدن کندل استیک یا بار چارت برای بدست آوردن میانگین متحرک استفاده می شود. برای محاسبه میانگین متحرک غیر از قیمت انتهایی کندل استیک، میتوان از قیمت آغازین کندل استیک یا بالاترین و پایین ترین قیمت کندل استیک نیز استفاده کرد. در محاسبه میانگین متحرک روش های گوناگونی وجود دارد. ساده ترین و کاربردی ترین آن را در بالا توضیح دادیم اما میانگین های متحرک دیگری نیز وجود دارد که ارزش متفاوتی به داده های قیمت می دهند مانند میانگین های متحرک نمایی Exponential (کاربر ارزش هر داده قیمت را در این میانگین تعیین می‌کند) میانگین متحرک سطحی Smoothed و میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted از انواع دیگر هستند که عموما به داده های جدید ارزش و وزن بیشتری برای محاسبه می دهند. به هر حال آنچه مهم است تحقیق و بررسی شما روی میانگین های متحرک گوناگون در بازارهای مختلف می‌باشد.

امروزه استفاده از اعداد 5،8،13،21،34،55،89 و144 که اعداد فیبوناچی می‌باشند در میانگین های متحرک کاربرد بسیاری یافته است و بسته به شرایط و عکس العمل آنها، بسیار از آنها استفاده می شود.

نکته: زماینکه دو میانگین متحرک با دوره زمانی مختلف یکدیگر را قطع می‌کنند وبالا یا زیر کندلها قرار می‌گیرند تغییر جهت روند صورت گرفته است.

نکته: لازم به ذکر است این ابزار ها به تنهایی قادر به نشان دادن روند نمی‌باشند .همانطور که قبلا توضیح داده شده است از این نشانگرها فقط جهت تایید تحلیلهای قبلی استفاده می‌کنیم .

Adx

شاخص حرکت جهت‌دار میانگین (Average Directional Movement Index) یا ADX نوعی شاخص بازار است که در آنالیز فنی کاربرد دارد.

این شاخص برای تعیین وضعیت حالات رونددار (Trending) یا بدون روند (Non-trending) بازار بکار می‌رود.

این شاخص از چهار عنصر کلیدی تشکیل گردیده

+DI : نشانگر جهت دار مثبت (Positive directional indicator)

-DI : نشانگر جهت دار منفی (Negative directional indicator)

خط ADX : شاخص جهت دار میانگین (Average directional index)

خط ADXR : خط ADX هموار یا Smoothed شده.

در این نشانگر بهترین روش تحلیل به این صورت می باشد:

اگر نشانگرDI+از پایین به بالا نشانگرDI-را قطع کند ونشانگر بالای سطح 20 قرار گرفته باشد روند بازار صعودی می باشد .

اگر نشانگرDI-از پایین به بالا نشانگرDI+را قطع کند ونشانگر بالای سطح 20 قرار گرفته باشد روند بازار نزولی می باشد .

درصورتیکه نشانگرDI+و DI- در هم پیچیده شده باشند وزیر سطح 20 قرار گرفته باشند بازار بدون روند می باشد.

باندهای بولینگر Bollinger bonds

اندیکاتور تکنیکی باندهای بولینگر (BB) بر حسب فاصله مشخصی از انحراف استاندارد از مویینگ آوریج رسم می شود.

نکته: زمانیکه باندهای بولینگر به یکدیگر نزدیک می‌شوند نشان از یک حرکت شدید در آینده می‌باشند.

خواص منحصر بفرد باندهای بولینگر

  1. درصورتیکه کندل دوره اول از باند پایین خارج وبیرون باند بسته شود وکندل دوره دوم بیرون باند باز وداخل باند پایین بسته شود می‌توان وارد معامله خرید شد وTp را حداقل روی خط وسط قرار داد.
  2. درصورتیکه کندل دوره اول از باند بالا خارج وبیرون باند بسته شود وکندل دوره دوم بیرون باند باز وداخل باند بالا بسته شود می‌توان وارد معامله فروش شد وTp را حداقل روی خط وسط قرار داد.

نقاط اشباع(Oscillator)

MACD مخفف Moving Average Convergence Divergence است . ( به معني واگرايي همگرايي ميانگين متحرک ) . اين ابزار براي تشخيص ميانگين هاي متحرکي که يک روند صعودي يا نزولي را مشخص مي کنند به کار مي رود . هدف شماره يک ما درنهايت تشخيص روند است . چرا که تنها جايي است که مي توان بيشترين سود را بدست آورد .

نکته: در مناطق اشباع خرید از ورود به معامله خرید خودداری می‌کنیم .

نکته: در مناطق اشباع فروش از ورود به معامله فروش خودداری می‌کنیم.

با يک نمودار MACD شما معمولا سه عدد مي‌بينيد که براي تنظيمات ان استفاده شده اند .

اولين عدد دوره هاي زماني است که ميانگين متحرک سريعتر را محاسبه مي‌کند .

دومين عدد دوره هاي زماني است که ميانگين متحرک کندتر را محاسبه مي‌کند .

و سومين تعداد ميله هايي است که يک ميانگين متحرک ، بين ميانگين متحرک سريعتر و کندتر محاسبه مي‌کند .

مومنتوم (اندازه حرکت)

اندیکاتور مومنتوم (Momentum) قیمت ارز یا هر مورد معامله دیگر را با قیمت تعداد مشخصی از دوره های قبلی مقایسه می کند.

این اندیکاتور نسبت تغییر قیمت را در طول دوره زمانی انتخاب شده نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، با استفاده از مومنتوم می توان موقعیت قیمت را نسبت به داده های تاریخی انتخاب شده مشخص کرد.

موارد مورد استفاده مومنتوم

مورداول : نشانگر روند

وقتی مقدار مومنتوم بالای 100 است و همچنان افزایش می یابد، نشانگر یک روند صعودی قوی است. هنگامی که مقدار آن کمتر از 100 است و همچنان کاهش می یابد، نشان دهنده یک روند نزولی قوی است.

این نکته مهم را در ذهن داشته باشید که برای استفاده از این اندیکاتور به عنوان نشانگر روند، باید دوره زمانی طولانی تری انتخاب کنیم.

مورد دوم: شرایط اشباع خریدیا اشباع فروش

وقتی اندیکاتور به سطوح نهایی برسد و دوباره از آن سطوح بازگردد، این سیگنال ها روی نمودار ظاهر می شوند.

مشکل استفاده از مومنتوم برای پیش بینی شرایط اشباع خرید و اشباع فروش این است که این اندیکاتور هیچ حجم از پیش تعریف شده ای برای شرایط اشباع خرید و اشباع فروش ندارد. تعیین این حجم ها به رفتارهای قبلی اندیکاتور بستگی دارند.

مورد سوم: معاملات واگرایی

اندیکاتور مومنتوم برای یافتن نقاط واگرایی بین اندیکاتور و تغییرات قیمت هم استفاده می شود.

شاخص قدرت نسبی Rsi

شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index (RSI)) یکی از مرسوم ترین اسیلاتورهاست. شاخص قدرت نسبی قدرت و استحکام روند را در شرایطی که بازار روند صعودی یا نزولی دارد، اندازه گیری می کند .ارزش شاخص قدرت نسبی بین 0 تا 100 نوسان دارد.

با رسیدن شاخص قدرت نسبی به سطوح نهایی، از حساسیت این شاخص به نوسانات قیمت کاسته می شود و باعث برگشتن اندیکاتور به سطوح طبیعی می‌شود.

موارد استفاده شاخص قدرت نسبی

مورداول : شرایط اشباع خریدیا اشباع فروش

حجم بالای 70 به عنوان اشباع خرید و حجم پایین 30 اشباع فروش درنظر گرفته می شوند. با رسیدن بازار به سطوح بالاتر، این امکان وجود دارد که هرکدام از خریداران به معامله روی ارزی که در این موقعیت قرار گرفته، علاقه مند شود. در این مرحله لانگ های ضعیف به دنبال کسب سود، پوزیشن هایشان را می‌بندند. این حرکت به بازار شانس بازگشت یا معکوس شدن و به شاخص قدرت نسبی امکان بازگشت به سطوح طبیعی را می دهد و با پایین آمدن قیمت های فروش اندیکاتور به زیر 70 بازمی گردد. همین روند بر حرکات نزولی هم صادق است؛ با رسیدن شاخص قدرت نسبی به منطقه اشباع فروش (زیر صفر)، فروشندگان به دنبال کسب سود از این شرایط می روند که همین امر قدرت لازم را به شاخص قدرت نسبی برای بازگشت به سطوح طبیعی می دهد و باعث افزایش قیمت ها می‌شود.

مورددوم: واگرایی(واگرایی منفی) وهمگرایی (واگرایی مثبت)

مثل سایر اندیکاتورها، از شاخص قدرت نسبی هم برای معاملات واگرایی استفاده می شود اما احتمالاً بهترین اندیکاتور برای اندازه گیری و معامله براساس واگرایی است. وقتی قیمت به سطح جدیدی می رسد و اندیکاتور نمی تواند اوج/افت نظیر آن را بسازد، واگرایی ظاهر می شود.

در این نمودار به وضوح می بینید که چگونه بازار به پایین ترین افت ها می رسد اما اندیکاتور قادر نیست این پایین ترین افت ها را تکرار کند ( و به جای آن بالاترین اوج را می سازد). این نشان می دهد که بازار دیگر به اندازه نقطه شروع نیرومند نیست. مثل سایر سیگنال های معاملاتی، ظاهر شدن واگرایی در نمودار می تواند سیگنال اصلاح، بازگشت یا یک دوره تثبیت در بازار باشد.

مورد سوم : نشانگر روند

وقتی حجم شاخص قدرت نسبی بالای 50 باشد حاکی از این است که میانگین سودها بیشتر از میانگین ضررها در بازار بوده است (روند صعودی). حجم پایین 50 هم حاکی از این است که ضررها بیشتر از میانگین سودها بوده است (روند نزولی).

قانون اصلی این است: وقتی شاخص قدرت نسبی بالای 50 است روند صعودی پیش بینی می‌شود و وقتی زیر 50 است روند نزولی درنظر گرفته می شود.

استوکاستیک یاتصادفی( Stochastic oscillator)

استوکاستیک (Stochastic) استوکاستیک آخرین قیمت نهایی را نسبت به محدوده معاملات بازه زمانی انتخاب شده مقایسه می کند. حجم اسیلاتور استوکاستیک محدوده ای بین 0 تا 100 یا به عبارت دقیق تر بین 0% تا 100% است. وقتی مقدار اسیلاتور نزدیک به صفر باشد نشان دهنده این است که قیمت نهایی آخرین دوره نزدیک به کف محدوده نوسانات بازه زمانی انتخاب شده است. وقتی مقدار اسیلاتور نزدیک به صد باشد نشان دهنده این است که قیمت نهایی آخرین دوره نزدیک به سقف محدوده نوسانات بازه زمانی انتخاب شده است .

موارد استفاده استوکاستیک

مورد اول : شرایط اشباع خریدیااشباع فروش

 احتمالاً استوکاستیک ها پرکاربردترین اندیکاتور برای این منظور هستند. سیگنال خرید وقتی داده می شود که استوکاستیک زیر 20 درصد باشد و از این سطح بالاتر رود (سیگنال خرید = اشباع فروش). سیگنال فروش هم وقتی داده می شود که استوکاستیک بالای 80 درصد باشد و از این سطح پایین تر بیاید (سیگنال فروش = اشباع خرید). وقتی بازار روند دارد، توصیه می شود فقط سیگنال هایی را دنبال کنیم که در جهت روند بازار هستند.

همانطور که قبلاً یادآور شدیم، استوکاستیک ها اندیکاتوری هستند که دقیق ترین سیگنال های اشباع خرید و اشباع فروش را ارائه می دهند. این سیگنال ها با بازگشت بازار از شرایط اشباع خرید و اشباع فروش منطقه طبیعی، از اعتبار می افتند.

مورد دوم : معاملات واگرایی

انند سایر اندیکاتورها، استوکاستیک ها هم سیگنال های واگرایی ارائه می کنند.

این نمودار همان نموداری است که برای نمایش واگرایی در شاخص قدرت نسبی استفاده کردیم. همانطور که می بینید شاخص قدرت نسبی بهتر عمل کرده است و سیگنال های واضحتری برای واگرایی فرستاده است و آن را بهتر نمایش داده است. به هرحال، واگرایی در این نمودار هم ظاهر شده است.

شاخص کانال کالا( Cci)

شاخص کانال کالا (Commodity Channel Index (CCI)) تفاضل میان آخرین قیمت نمونه

و میانگین آماری را اندازه گیری می کند. نتیجه این محاسبه بر ضریب 0.015 میانگین تفاضل طول دوره زمانی انتخاب شده تقسیم می شود.

به یاد داشته باشید که درک فرمول مهم نیست؛ چیزی که مهم است درک رفتار شاخص کانال کالا در شرایط مختلف و نحوه استفاده از آن برای کسب نتیجه های بهتر است.

حدود 80 درصد مواقع شاخص کانال کالا بین حجم +100 و -100 قرار می گیرد (که بسته به طول دوره زمانی انتخاب شده متفاوت است). هر حرکتی بالا یا پایین این سطوح نشان دهنده یک نوسان شدید است.

موارد استفاده شاخص کانال کالا

مورد اول : مثل همه اسیلاتورها، این مورد هم نشان دهنده شرایط اشباع خرید/اشباع فروش است.

وقتی شاخص کانال کالا به سطوح بالای +100 (اشباع خرید) یا زیر -100 (اشباع فروش) می رسد و دوباره به منطقه طبیعی (بین +100 و -100) برمیگردد حاوی یک سیگنال است.

در اینجا از یک شاخص کانال کالای 50 دوره ای استفاده شده است. باید به خاطر داشته باشید که شرایط اشباع خرید و اشباع فروش فقط در جهت روند اعمال می شوند (وقتی بازار روند دارد). به عنوان مثال، می توانیم از میانگین متحرک نمایی برای تشخیص روند استفاده کنیم و اگر روند صعودی باشد تنها سیگنال های اشباع خرید را مدنظر قرار می دهیم و برعکس. همچنین به یاد داشته باشید که سیگنال های اشباع خرید و اشباع فروش با بازگشت بازار به منطقه طبیعی (در شاخص کانال کالا بین +100 و -100) دیگر درنظر گرفته نمی شوند.

مورد دوم : واگرایی

 وقتی قیمت به اوج های جدید می رسد و شاخص کانال کالا از رسیدن به این سطوح باز می ماند، شاخص کانال کالا سیگنال شورت می دهد. همین امر وقتی که اندیکاتور به اوج های جدید برسد و قیمت از رسیدن به این سطوح باز می ماند صادق است. این قانون در بازارهای نزولی هم حاکم است.

واگرایی نشان می دهد که روند همچنان دست نخورده است اما به قدرت و قوت قبل نیست. احتمال یک بازگشت کوتاه مدت در آینده می رود.

در نمودار بالا، شاخص کانال کالا نتوانسته اوج مشابهی که در بازار ایجاد شده را بسازد که نشان دهنده اصلاح، بازگشت یا یک دوره تثبیت است.

حجم معاملات Volume

(Obv) On Balance Volume

اندیکاتور تکنیکی حجم همه جانبه (OBV) یک اندیکاتور تکنیکی مومنتوم است که حجم را به تغییرات قیمت مرتبط میسازد. وقتی که قیمت بسته شدن سهام بالاتر از قیمت بسته شدن قبلی باشد، تمام حجم روزانه حجم بالا (Up-volume) در نظر گرفته میشود. وقتی که قیمت بسته شدن سهام پایین تر از قیمت بسته شدن قبلی باشد، تمام حجم روزانه حجم پایین (Down-volume) در نظر گرفته می شود.

فرض اساسی، در مورد تحلیل حجم همه جانبه (OBV)، این است که تغییرات OBV قبل از تغییرات قیمت ایجاد میشود. تئوری این است که میتوان دید که معامله گران باهوش و حرفه‌ای به‌سمت سهام بوسیله یک OBV افزایش یابنده کشیده می شوند. پس از اینکه نظر عموم به این سهام کشیده شد، هر دو قیمت سهام و حجم همه جانبه (OBV) رو به‌جلو خیزش برخواهند داشت.

OBV  در یک روند صعودی است زمانیکه هر قله جدید بالاتر از قله قبلی باشد و هر دره جدید بالاتر از دره قبل از خودش باشد. بهمین ترتیب OBV در یک روند نزولی است زمانیکه هر قله متوالی پایین تر از قله قبلی باشد و هر دره متوالی بالاتر از دره قبل از خودش باشد. وقتیکه OBV در یک روند خنثی قرار گرفته باشد و بالاها و پایین های متوالی تشکیل نمی‌دهد، در یک روند مشکوک قرار گرفته است.

همینکه یک روند پایرجا شد، تا زمانی که شکسته نشده باشد نیرومند باقی می ماند. دو راه وجود دارد که در آن روند اندیکاتور OBV میتواند شکسته شود. اولین آنها زمانی روی میدهد که روند از روند صعودی به یک روند نزولی، یا از یک روند نزولی به یک روند صعودی تغییر کند.

دومین راهی که روند OBV می‌تواند شکسته شود این است که روند به یک روند مردد تغییر کند و بمدت بیش از 3 روز در همان حالت مردد بماند. بنابراین، اگر سهام از یک روند صعودی به یک روند مردد تغییر کند و بمدت فقط دو روز پیش از تغییر برگشتی به روند صعودی مردد بماند،  OBVرا چنان در نظر می‌گیرند که گویا همیشه در یک روند صعودی بوده است.

وقتیکه OBV به یک روند صعودی یا روند نزولی تغییر میکند، یک “شکست” روند روی داده است. چون معمولاً شکستهای OBV پیش از شکستهای قیمت روی میدهند، سرمایه گذاران باید معامله خرید را در نقاط شکست فوقانی انجام دهند. به همین ترتیب سرمایه گذاران باید وقتیکه OBV یک نقطه شکست تحتانی ایجاد میکند معامله فروش بکنند. پوزیشنها را باید تا ایجاد تغییر در روند باز نگه داشت.